د . آیت الله مرتضی مطهری

د. آیت الله مرتضی مطهری نقد و ردّ جریانها و اندیشههای مادی و التقاطی و نیز پالایش و طرح گسترده معارف اسلامی، مهمترین رسالتی بود که آیتاللّه مطهری در دهه چهل و پنجاه برعهده گرفت. در واقع، ایدئولوژی اسلامی در این دوره بنیادها و مبانی فکری خود را از آرا و ا

د. آيت الله مرتضي مطهري

نقد و ردّ جريانها و انديشههاي مادي و التقاطي و نيز پالايش و طرح گسترده معارف اسلامي، مهمترين رسالتي بود كه آيتاللّه مطهري در دهه چهل و پنجاه برعهده گرفت. در واقع، ايدئولوژي اسلامي در اين دوره بنيادها و مباني فكري خود را از آرا و انديشههاي كلامي و فلسفي او بهدست ميآورد و وامدار وي بهشمار ميآمد. استاد مطهري در سال 1331 از قم به تهران مهاجرت كرد; در عرض دو سال مقدمه، شرح و پاورقي، اصول فلسفه و روش رئاليسم را به پايان رساند و سال بعد عضو هيئت علمي دانشكده الهيات دانشگاه تهران گرديد. وي افزون بر تدريس و تحقيق، با مجامع اسلامي و روشنفكري مبارز مانند انجمنهاي اسلامي مهندسان، پزشكان و دانشگاهيان در ارتباط بود و حلقه پيوند مجامع اسلامي و روشنفكري مخالف رژيم پهلوي در تهران و قم بهشمار ميآمد.

در دهه 50 ـ كه تبليغات ايدئولوژيك مسلمانان ماركسيست شده، بهويژه سازمان مجاهدين خلق، بخشي از جوانان را به خود جذب كرده بود ـ مطهري با تأليف كتاب و ايراد سخنراني، ماهيت ماركسيستي سازمان مذكور را آشكار كرد. امام خميني، در سال 1351 با رايزني وي، از تأييد آنها خودداري ورزيد. (1) و در نهايت نيز، در سال 1356، طي نامهاي خطاب به امام خميني آنان را منافقين خلق خواند. (2)

مطهري دين اسلام را پاسخگوي تمام نيازهاي آدمي ميدانست. بهنظر وي، در بعد سياسي نيازهاي انساني در سه مسأله تبليغ دين، قضاوت و رياست عامه قابل جمع است. در زمان پيامبر، هرسه مسأله با خود پيامبر بود; ولي در زمان غيبت پيامبر و معصوم(عليهم السلام)اين امور براساس معيارهايي خاص بهعلماي داراي شرايط واگذار ميشود. از نظر او، چنين حقي براي فقيه از حق شرعي فقيه برخاسته است كه از وابستگي مردم به اسلام، بهعنوان يك ايدئولوژي، ناشي ميشود. از نظر او، اين حق شرعي همان حاكميت ملي مردم است.

از نظر شهيد مطهري، حكومت سه كار ويژه به عهده دارد:

1. برقراري عدالت اجتماعي; تا ضمن جلوگيري از استثمار انسان از انسان، شخصيت، اراده و آزادي افراد نيز لگدكوب نشود.

2. ايجاد فضاي اخلاقي و معنوي; ميان كار و عدالت و معنويت ارتباطي نزديك وجود دارد و ايجاد هر كدام از آنها بدون وجود ديگري ناممكن است.

3. پاسداري از استقلال و آزادي; استقلال فرهنگي و فكري بهخصوص داراي اهميتي ويژه است.

ــــــــــــــــــــــــــــ

1. سيدحميد جاويد موسوي، سيماي استاد در آينه نگاه ياران ، ص 35 و 66.

2. سيري در زندگاني استاد مطهري ، ص 58.

[128]

اگر دولت داراي استقلال فرهنگي نباشد، حتي با فرض استقلال سياسي و اقتصادي شكست خواهد خورد. طرفداري ايشان از استقلال فرهنگي او را بهسمت آزادي انديشه و فكر سوق ميدهد. از منظر شهيد، اين سه كار ويژه اسباب تداوم و حفظ انقلاب اسلامي نيز شمرده ميشود. (1)




| شناسه مطلب: 79606